میگی به افکار بقیه اهمیت نمیدم ولی به والدین، دوستان، همکاران و حتی افراد غریبه توی اینترنت اجازه میدیم هر حرکت ما رو دیکته کنن و روی اعتمادبه نفسمون تأثیر بذارن.
ما میگیم اهمیت نمیدیم اما بعد از اون به صداهای توی ذهنمون اجازه میدیم (که حتی خود ما هم نیست) دربارۀ شغل، محدودیتها، جاهطلبیهامون، احساس ما نسبت به خودمون وقتی تنهاییم، تصمیم بگیره.
ما میگیم اهمیت نمیدیم اما بعد از اون که خیلی دیر بشه، متوجه میشیم که اهمیت میدادیم.
اگر تو هم علیرغم اینکه میدونی نباید اینکار رو کنی، براتون مهمه که بقیه در موردتون چه فکری میکنن، میخوام یه چیزی بهتون بگم.
چجوری به افکار بقیه اهمیت ندیم؟
از اعتراف متنفرم؛ اما واقعاً به اینکه چه فکری در موردم میکنین، اهمیت میدم.
من به روم نمیارم که اهمیت داره؛ اما میخوام شما به من بگین که از من خوشتون میاد یا من رو دوست دارین یا هرچیزی. احتمالا حتی شما من رو نمیشناسین.
همه این کار رو خیلی آسون جلوه میدن. مثلاً یهو بگی «من به افکار بقیه در مورد خودم اهمیت نمیدم» و تمام؛ از شر هر نوع شک و تردید و اضطرابی خلاص بشی.
اما برای من ( و شاید برای تو) این جمله به درد نمیخوره. ممکنه اولش احساس خوبی داشته باشی. اما توی درازمدت باعث بالا رفتن اعتمادبهنفس میشه؟ من که فکر نمیکنم.
حقیقت اینه که با انجام یه کار، میتونی به افکار بقیه اهمیت ندی.
روش اینه که با ترسهات رو به رو بشی و ثابتشون کنی
ثابت کردن؟ بله درسته.
تو یاد میگیری که با ثابت کردن به افکار بقیه دربارۀ خودت اهمیت ندی. ما با انجام کاری که باعث میشه ترس و وحشت توی چهرمون نمایان بشه، قدرت، شجاعت و اعتمادبهنفس به دست میاریم. ما باید کاری رو انجام بدیم که فکر میکنیم نمیتونیم.
اما ثابت کردن چی؟
انجام دادن کارهایی که بیشتر از هر چیزی توی زندگیت میخوای و ثابت کردن اینکه میتونی انجامشون بدی و اگر شکست خوردی میتونی با ناراحتی ناشی از اینکه مردم در موردت چه فکری میکنن کنار بیایی.
بهعبارتدیگه، باید بارها و بارها شکست بخوری و از شکست نترسی و به صورت عمدی به فکر بقیه اهمیت ندی و خودت رو وارد جهنم نکنی.
این فرایندی هست که باید تحملش کنی
رابرت استاباخ میگه:
اعتمادبهنفس از ساعتها، روزها و هفتهها و سال ها کار و فداکاری مداوم ناشی میشه.
بیان کردنش خیلی آسونه؛ ولی رسیدن به نقطهای که به افکار بقیه اهمیت ندی، پروسهای هست که باید تحملش کنی. امروز، فردا، تا وقتی که نیاز داری.
این یک فرایند آسونه؟ قطعاً نه.
این فرایند که شامل قراردادن خودت تو جایی هست که در ملاعام شکست میخوری، احساس خجالت میکنی ولی باید بلند شی و اینکار رو تا جایی که هیچکدوم از نظرات منفی بقیه به اندازۀ الان بهت آسیب نزنه، انجام بدی.
این کار آسون نیست و معمولاً به همین علت از انجام دادنش دوری میکنیم. اما باید اینکار رو بکنیم و از درد و رنجی که مردم دربارمون چه فکری میکنن، فرار نکنی.
پیشنهاد بهتری داری؟ زندگیای پر از پشیمونی، فرصتهای از دست رفته و همیشه فکر کردن به اینکه چی میشد اگه..؟
مرتبط:
- ما معمولا کارهایی رو برعهده میگیریم که باعث ایجاد احساس فشار میشن و اغلب اوقات حتی متوجه نمیشیم که در مورد چه چیزهایی احساس فشار میکنیم… ادامه ی مطلب در مقاله ی “فشار رو از روی خودت بردار”
- اکثر مردم حقایق تلخ زندگی رو نادیده میگیرن و از مشکلات دوری میکنن. اولش شاید آسون باشه اما در نهایت منجر به یه زندگی تکراری و بی فرجام میشه…ادامه ی مطلب در مقاله ی “پذیرفتن 9 حقیقت تلخ برای زندگی بهتر”
- یکی از قشنگی های تجربیات انسان اینه: فرقی نداره که چند سالته یا درحال حاضر چقدر تجربه داری. زندگی همیشه یه تجربه ی جدید داره که بهت نشون بده… ادامه ی مطلب در مقاله ی “8 درس زندگی”
- اورتینک یک مشکل رایجه، اما وقتی که از کنترل خارج بشه میتونه منجر به اختلال خواب، فلج تجزیه و تحلیل و حتی به خطر انداختن سلامت روان بشه… ادامه ی مطلب در مقاله ی “اورتینک (overthink)”
- استرس بخشی از زندگی روزمرمونه وحقیقت اینه که یک واقعیت توی زندگی مدرنه بنابراین باید روش کنترل استرس رو یاد بگیریم…ادامه ی مطلب در مقاله ی “کنترل استرس”