میتونی زندگی شادتری داشته باشی اگر یک سری چیزها رو توی زندگی رها کنی.
شاید فکر کنی که زندگی همیشه با اضافه شدن بهتر میشه و برای یک زندگی شادتر باید چیزهای بیشتری داشته باشی؛ مثل خونه بزرگتر، درآمد بیشتر و… .
قطعاً اینها به شادی کمک میکنن، اما بیا ببینیم که اگه چه چیزهایی رو حذف کنیم، به احساس شادیمون کمک میکنه.
لیستی از چیزهایی که باید رهاشون کنی.
مقایسه کردن رو رها کن
ممکنه راجع به یک چیزی، احساس خیلی خوبی داشته باشی، اما احتمالاً بهمحض این که اون رو مقایسه کنی، تموم احساساتت رو خراب کنی.
ممکنه با یک چیزی که توی اینستاگرام دیدیش مقایسهش کنی، ممکنه با چیزی که یک جایی شنیدی مقایسهش کنی، ممکنه با چیزی مقایسهش کنی که در گذشته بوده و یا در آینده قراره باشه.
همونطور که میگن، مقایسه دزد رضایته، همیشه یک شرایط بهتر وجود داره ( و یا بدتر ) تا بتونی مقایسه کنی، اما مقایسه باعث تغییر شرایط نمیشه، فقط باعث تغییر حس و حالت میشه.
تلاش برای تغییر چیزی که اتفاق افتاده رو رها کن
حسرت چیز بدی نیست، خیلی چیزها بهمون یاد میده، اما وقتی بحث تغییر چیزهایی که اتفاق افتاده و از بین بردن حسرتها پیش بیاد، کاملاً داریم به خودمون آسیب میزنیم.
دردی که توی گذشته تجربه کردیم، میتونه باعث بهترین تصمیمات زندگیمون بشه، اما صرف زمان پای فکروخیال برای تغییر کارهایی که انجام دادی و چجوری میتونستی متفاوت انجامشون بدی تا بتونی الان احساس بهتری داشته باشی، اما حواست هست با این کار داری لذت اتفاقات فعلی زندگی رو از خودت میگیری.
یک عادتی که برای این موضوع میتونی توی خودت پرورش بدی نوشتن هست، این که تایم مثلاً ۱۵ دقیقهای در روز رو برای نوشتن افکار و احساسات خرج کنی و بعد برگردی به زندگی فعلی و واقعیت!
پذیرش، یکی از مهمترین چیزهایی هست که میتونیم توی زندگی بهش برسیم و وقتی اینکار رو بکنیم، درک و احترام گذاشتن به افکارمون خیلی آسون تر میشه.
خواستن چیزی برای دیگری رو رها کن
حتماً تو هم برای خیلی از آدمهایی که دوسشون داری، بهترین چیزها رو میخوای، اما وقتی شروع کنی و چیزی رو بخوای که فراتر از خواست خود اونهاست، داری هم جلوش خوشحالی خودت و هم جلو خوشحالی اونها رو میگیری.
به این موضوعات با نگرش تازه نگاه کن، آیا داری بیشازحد فشار میاری تا چیزی که خودت میخوای برای دیگری اتفاق بیفته؟ آیا داری اهداف و انتظاراتی رو برای دیگران تعیین میکنی که وظیفه خودشونه؟
وقتی این انتظارات رو رها کنی، هم میتونی روابط موثرتر و عمیقتری رو بسازی و روی اونها کار کنی، هم میتونی برای رابطهت با خودت وقت بیشتر بذاری.
نگرانی در مورد چیزهایی که خارج از کنترلت هستن رو رها کن
رها کردن این کار، سخت ترینشونه.
اما وقتی رهاش کنی، متوجه میشی که چقدر آدم شادتری هستی.
استرس ناشی از نگرانی در مورد چیزهایی که روشون کنترلی نداری و نمیتونی تغییرشون بدی، خیلی حالت رو بد میکنه.
این به این معنی نیست که از چیزهایی که بهشون اهمیت میدی دست بکشی؛ بلکه به این معنیه که متوجه نگرانی بشیم و قبل از اینکه شروع کنیم به درگیر شدن، این سوالات رو از خودمون بپرسیم.
آیا این مسئله تحت کنترل منه؟
آیا کاری از دستم برمیاد برای درست کردنش؟
اگر جواب این دو تا سوال منفیه باید از خودت بپرسی:
برای اینکه از این نگرانی دور بشم چه کار سالمی میتونم انجام بدم؟
کارهای سادهای برای رهایی از اون نگرانی و احساس خوشحالی:
پیادهروی
نوشتن
گوش دادن به یک پادکست
غذا درست کردن
بیدار موندن برای انجام یکم کار بیشتر رو رها کن
مشکل بیشتر افراد، به موقع به خواب رفتنه؛ نه به موقع بیدار شدن.
تنظیم و رعایت زمان خواب، کار سختیه و خیلی از افراد اون رو فدای انجام کار بیشتر میکنن.
ممکنه فکر کنی که اگر بیشتر بیدار بمونی و یک قدم برای حرکت رو به جلو برداری یا کاری رو تموم کنی، فردا احساس بهتری خواهی داشت.
اما قطعاً اینجوری نیست!
حتی ممکنه که روز بعد چون میزان خوابت کافی نبوده، احساس بد خلقی داشته باشی.
وقتی به اندازه کافی استراحت کنی، میتونی کارها رو آسونتر و با سهولت بیشتری انجام بدی.
احساس گناه رو رها کن
احساس گناه وقتی وجود داره که کار اشتباهی انجام دادی؛ اما اغلب اوقات وقتی احساس گناه میکنی که قانونی رو زیر پا نذاشتی یا کار اشتباهی انجام ندادی.
وقتی احساس گناه میکنی که فکر میکنی کاری رو به اندازه کافی خوب انجام ندادی؛ یا وقتی که باید به کسی که دوستش داری «نه» بگی و حد و مرزی رو باهاش تعیین کنی.
حتی ممکنه وقتی مریض هستی، برای استراحت و مرخصی احساس گناه کنی.
احتمالاً احساس گناه وقتهایی بهت دست میده که استراحت میکنی یا کاری انجام نمیدی یا جایی که نمیخوای، نمیری.
باید بدونی که اینجور مواقع تو داری از خودت مراقبت میکنی.
یعنی برای مراقبت از خودت، احساس گناه و ناراحتی میکنی.
ممکنه وقتی خودت رو در اولویت قرار میدی، اولش احساس راحتی نکنی که وقتی خودت رو در اولویت قرار میدی، نیازهات رو برآورده میکنی و از خودت سپاسگزار باشی.
وقتی به این کارها عادت نداشته باشی به اون احساس ناراحتی اولش، میگی احساس گناه.
این میتونه بدتر باشه؛ چون تو فکر میکنی کار اشتباهی انجام دادی و دوباره احساس گناه میکنی.
اما باید این چرخه رو متوقف کنی و وقتی این احساس اومد سراغت از خودت بپرسی:
آیا این احساس گناهه یا فقط ناراحتیه؟
تو لایق مراقبت از خودت هستی.
تلاش برای انجام دادن هرچیزی به تنهایی رو رها کن
درخواست کمک سخته، اما این که بخوای از پس هرچیزی تنها بربیای سخت تره!
خیلی وقتها آدمهایی که با مشکلات زیادی توی زندگیشون مواجه میشن میخوان به همه ثابت کنن که میتونن تنهایی مشکلات رو حل کنن.
اما وقتی درخواست کمک کنی، متوجه میشی که هیچ نیازی به اثبات نداشتی و آدمایی که دوست دارن، خیلی هم خوشحال میشن که کمک کنن و کنارت باشن.
با درخواست کمک، هم به خودت کمک میکنی هم به دیگران، آدمها وقتی حس کنن دارن یه باری رو از روی دوش کسی برمیدارن احساسات خیلی خوبی رو تجربه میکنن.