زندگی و کشتی تایتانیک
ما آدمها برای تغییر مسیر زندگیمون، نیاز به صبر زیادی داریم.
این تیکه از فیلم تایتانیک رو به یاد بیار؛ جایی که مسافرها کوه یخی رو میبینن و شروع میکنن به فریاد کشیدن.
ملوانی که هول کرده و سکان کشتی رو تا آخر به یک طرف چرخونده و از توی بلندگو به کارگرهای موتورخونه دستور میده تا کشتی رو متوقف کنند و به عقب برگردونن.
پروانههای غول پیکر کشتی که حالا در جهت معکوس میچرخن و سعی در کند کردن حرکت این کشتی عظیم رو دارن اما فایدهای نداره.
و در لحظاتی بعد کشتی به کوه یخی اصابت میکنه…
زندگی دقیقاً همین طوریه، مثل کشتی غول پیکری که نمیتونه یکهو مسیرش رو تغییر بده.
باورها
_مرد چاقی رو در نظر بگیر که بعد از ۳۰ سالگی شروع به ورزش منظم کرده و توی یک سال تونسته ۴۵ کیلوگرم وزن کم کنه و اون حالا نه تنها لاغر شده بلکه به یک مرد جذاب تبدیل شده.
اما این مرد هنوز از بدنش خجالت میکشه و هر بار که به آینه نگاه میکنه بدنش رو ناکافی میبینه.
قضیه چیه؟ اینجا یک مسئلهای وجود داره اونم اینه که توی ذهنش هنوز همون مرد چاقه. با این ذهنیت هزار سال دیگه هم از بدنش راضی نخواهد بود.
تصورش از خودش شبیه کشتی تایتانیکه؛ سکان رو تا آخر چرخونده و پیستونها را در جهت معکوس به حرکت درآورده اما از نظر احساسی به کوه یخی اصابت کرده.
_افرادی که توی کودکی مورد زورگویی و آزار قرار گرفتن؛ حتی اگه توی بزرگسالی به افراد محبوبی تبدیل شده باشن؛ باز هم حس میکنن هیچکس واقعاً اونها رو دوست نداره. احساس میکنن همه چیز غیر واقعی و مصنوعیه و در نهایت میتونه بهشون آسیب بزنه؛ بنابراین اونها نه به کسی نزدیک میشن و نه اجازه میدن که کسی به اونها نزدیک بشه.
اینها همه بخشی از انسان بودنه. همه ما این اینرسی روانی بزرگ رو داریم.
ممکنه ظاهر ما خوشحال و شاد به نظر برسه اما از درون و از لحاظ روانی همه ما، اون کشتی بزرگی هستیم که سعی میکنه زمان بخره تا به کوه یخی برخورد نکنه.
عادتهای ذهنی
اساساً ذهن ما مجموعهای از عادتهاست .
همه ما عادتهای فیزیکی، مثل هر روز مسواک زدن رو داریم و به همین صورت، عادتهای ذهنی هم داریم مثل تعصبات و تفکرهای کلیشهای که مدام به اونها برمیگردیم.
بعضی از این عادتهای فیزیکی شامل استدلالهای فرسوده و قدیمی هستن که وقتی به مشکل برمیخوریم به سراغشون میریم تا ما رو از یک موقعیت بد روانی نجات بدن.
ما به این عادتهای ذهنی اعتماد میکنیم؛ همونطور که به عادتهای فیزیکی اعتماد میکنیم.
عادتهای عاطفی
ما یک سری عادتهای عاطفی هم داریم مثلاً ممکنه واکنش پیش فرضت به مشکلات، خشم یا غم یا تسلیم باشه.
شاید والدینت با القای حس گناه، در عذاب وجدان پس از هر اشتباه با تو سهیم باشن و تو در تمام سالهای کودکیت با احساس ناکافی بودن، دست و پنجه نرم کرده باشی.
نکته اینه که ما مثل یک ماشین عادت هستیم و این عادتها در طول دههها، زندگی همراه با موفقیت،شکست،خندیدن، ناراحتی، عشق و… با ما درآمیخته شدن، در واقع هویت ما رو شکل میدن .
زندگی واقعی
اگر میخوای هویتت رو تغییر بدی باید نحوه درکت از سازگاری با دنیا رو تغییر بدی.
اول باید سکان را به سمت یکی از کوههای یخی بگیری و آماده باشی تا با چند تا از اون کوههای یخی برخورد کنی. کشتی زندگی نمیتونه اون کوهها رو دور بزنه و مثل ماشین، هر وقت که خواستی متوقف بشه و دنده عقب حرکت کنه.
تو هزاران تن بار احساسی و روانی رو توی اقیانوسهای ناخودآگاهت حمل میکنی بنابراین باید صبور باشی.
چه باید کرد؟
بعضیها میخوان یک شبه، کاملاً شخصیت و تاریخچه زندگی خودشون رو تغییر بدن و میپرسن:((باید چیکار بکنم؟))
انگار دستور پخت کیک میخوان!
این رو باید بدونی که تغییر مسیر زندگی اونقدر آهسته اتفاق میافته که حتی متوجه نمیشی که داره اتفاق میوفته.
همونطوری که یک کشتی به آرومی هدایت میشه و متوجه نمیشی کجا مسیرش تغییر کرد!
گاهی افرادی که تازه طلاق گرفتن، میخوان بدونن چه جوری توی کمترین زمان ممکن، کسی که ده-بیست سال باهاش زندگی کردن رو ،کسی که اولین خونه رو باهم خریدن ،فرزندانشون رو با هم بزرگ کردن و نصف لحظات مهم زندگیشون رو با هم به اشتراک گذاشتن، فراموش کنن.
مطمئناً این افراد درد زیادی رو تحمل میکنن چون در غیر این صورت متوجه میشدن که چقدر انتظارشون غیر منطقی و غیر واقع بینانست.
در جواب به این افراد باید گفت:
واقعیت اینه که تو برای مدت بسیار زیادی با یک فرد در یک جهت حرکت میکردی و خیلی از عادتهاتون و در نتیجه هویتتون به هم گره خورده؛ بنابراین زمان خیلی زیادی طول میکشه تا بتونی برگردی و مسیر جدیدی رو در پیش بگیری.
بعضی از افرادی که میخوان کسب و کار آنلاین خودشون رو راه اندازی کنن؛ مشتاق هستن که بدونن افراد موفق توی این زمینه چه کاری رو انجام دادن و همون چیزی رو میخوان بدونن که همین الان بتونن انجامش بدن و تمام!
البته این افراد دنبال موفقیت نیستن اونها دنبال یک خیال و رویایی هستن که بهشون کمک کنه از وضعیت خودشون فرار کنن و جوری زندگی کنن که انگار موفق شدن.
در واقع این کار آسونتر و کم استرستر از موفق نشدن هست البته در همهی موارد موارد اینجوری نیست.
این افراد باید بدونن که فقط یک راه وجود داره و اونم اینه که هزاران بار شکست بخورن ولی باز هم ادامه بدن، ایدههاشون رو امتحان کنن و زمان کافی برای کارشون بزارن.
ما میترسیم
اگر واقعاً یک راز برای موفقیت وجود داشت این بود که مسیرت را بدون توجه به ترسهات بچینی.
چیزی که باعث میشه ما بترسیم اینه که میدونیم اگر یک بار پا توی یک مسیر بزاریم و موتورهای حرکتمون رو روشن کنیم؛ خیلی سخته که دوباره همه چیز رو به صورت قبل برگردونیم یا تغییرشون بدیم.
تغییر مسیر سخته و باعث میشه بترسی؛ بنابراین دوروبرت رو نگاه میکنی و سعی میکنی مسیرهایی که دیگران رفتن رو کپی کنی، ولی این کار جواب نمیده چون شرایط همیشه در حال تغییره و در ضمن ممکنه بهشت یک نفر جهنم یکی دیگه باشه.
تغییرات زندگی
تغییرات زندگی حتی اگر در جهت خوب باشن، بازهم سخت هستن و همیشه آهسته و تدریجی اتفاق میوفتن.
زمانهایی وجود داره که احساس سردرگمی میکنی؛ جایی که متوجه میشی که دیگه اون شخصیتی که قبلاً بودی نیستی.
زمانهایی هست که احساس تضاد و ابهام میکنی؛ جایی که برای خود گذشتت که میدونی هیچ وقت دیگه نمیبینیش، عزادار هستی. جاهایی که عادتهای جدید جایگزین عادتهای قدیمیت میشن.
معامله زندگی
همه چیز خیلی راحتتر میبود اگر میدونستیم دقیقا همین الان باید با زندگیمون چیکار کنیم، چطور احساس کنیم و زندگیمون چطور پیش خواهد رفت.
اما این افکار کمکی به مسائل نمیکنه فقط وضع رو بدتر میکنه.
باید بگیم: توقع ندارم که همه چیز الان روشن بشه، توقع ندارم که همه چیز الان حل بشه؛ تنها چیزی که توقع دارم اینه که هر روز به سمت جلو حرکت و چیزهای جدید رو امتحان کنم.
زندگی خوب زندگی بدون مشکل نیست زندگی خوب همراه با مشکلاته، جایی که میتونیم موجهای متلاطم خوشحالی و اندوه رو ببینیم و لبخند بزنیم.
مرتبط:
برای اینکه بدونی چجوری عادت های جدید رو جایگزین عادت های قدیمی بکنی و توی اجرای عادتت ثابت قدم باشی مقاله های :چجوری با استفاده از یک عادت قدیمی، عادت های جدید بسازیم؟ و پایبندی به عادت ها رو مطالعه کن.
منبع:
مقاله “Shut Up and Be Patient“ از مارک منسن