تعریف مثبت اندیشی سمی

مثبت اندیشی سمی-اکسیدو
| زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه |

معمولاً افراد دوست دارن که به ما بگن چطوری باید احساس کنیم.

گاهی وقت‌ها اتفاقاتی توی زندگی ما رخ می‌ده که منجر به احساسات منفی می‌شه؛ این یک قسمت جدایی ناپذیر از تجربه انسانیه.

اما خیلی از ما این فشار بهمون وارد می‌شه که فقط باید احساسات مثبتمون رو بیان کنیم.

اگر ناراحت باشیم، بهمون می‌گن که خوشحال باشیم؛ عصبانی باشیم، به ما می‌گن آروم باشیم.

اگر افسرده باشیم یا احساس ملال کنیم، بهمون گفته می‌شه که از این حالت خارج بشیم و به‌سوی روشنی نگاه کنیم.

هرچیزی به‌جز شادی رو بروز بدیم، بقیه می‌خوان احساسات ما رو اصلاح کنن.

اون‌ها با ما همدردی می‌کنن و هرچیزی رو که در توان دارن برای بهتر شدن احساسمون انجام می‌دن.

ما نمی‌خوایم که احساسات بد داشته باشیم و توی تاریکی غرق بشیم؛ اما نادیده گرفتن ناراحتی، خشم، نارضایتی و… می‌تونه اثرات مخربی داشته باشه.

دراصل امکان نداره که ما صددرصد مواقع، توی حالت مثبت باشیم و تلاش برای انجام این کار منجر به مثبت اندیشی سمی می‌شه.

مثبت اندیشی سمی

مثبت‌ گرایی سمی به این معنیه که شخص با وجود درد عاطفی یا موقعیت دشوار،‌ توسط خودش یا بقیه، وادار به داشتن ذهنیت مثبت باشه.

ما احساسات گسترده‌ای رو تجربه می‌کنیم.

رفتار سالم اینه که وقتی حوادث تراژیک یا غم‌انگیز برامون اتفاق افتادن، ‌به خودمون اجازه بدیم احساس ناراحتی، ‌خشم و ناامیدی،‌ غم و اندوه داشته باشیم.

تجربه این احساسات، مرحله اول پذیرش اون‌ها به روش‌های سالم هست و اگر بخوایم جلوی این احساسات منفی رو بگیریم، می‌تونه برامون سمی باشه.

در مثبت گرایی سمی، احساسات منفی به‌عنوان یک چیز بد دیده می‌شن؛ درصورتی که مثبت‌اندیشی و شادی اجباری می‌تونه باعث احساس فشار بشه و این جزو تجربیات عاطفی اصیل انسانی نیست.

مثبت گرایی سمی درواقع مکانیسم دفاعی برای فرار از احساس ناراحتی درونیه؛ اما وقتی از احساسات خودمون دوری می‌کنیم بیشتر بهمون آسیب می‌زنن.

به‌عبارت دیگه مثبت اندیشی سمی تو رو تشویق می‌کنه تا تمام احساسات منفی خودت رو نادیده بگیری.

تلاش برای پنهون کردن احساسات،‌ نه تنها مشکلی رو حل نمی‌کنه بلکه اون‌ها رو بدتر می‌کنه.

وقتی احساسات منفی مثل اضطراب و خشم رو توی خودمون نگه می‌داریم، می‌تونه عملکرد طبیعی هورمون‌های استرسمون (کورتیزول) رو مختل کنه.

در این صورت چه اتفاقی برای بدن ما میفته؟

سیستم ایمنی بدنمون ضعیف می‌شه و درمعرض ابتلا به بیماری‌های مزمن  قرار می‌گیریم و یک دروازه برای اختلالات روانی باز می‌شه.

علائم زیر نشان‌دهنده این می‌تونن باشن که تو از احساسات منفی خودت دوری می‌کنی:

احساس نگرانی یا اضطراب مداوم

ممکنه این مشکل باعث حملات پنیک بشه. اگر این احساسات رو درمان نکنی، احتمالاً از حملات پنیک مزمن رنج می‌بری و ممکنه مشکلات قلبی ناشی از استرس رو تجربه کنی.

استفاده از مکانیسم‌های دفاعی ناسالم

این می‌تونه هرچیزی باشه؛ از استفاده موادمخدر تا آزار دادن خودت و افراد نزدیکت.

معمولاً این رفتارها احساسات منفیمون رو تشدید می‌کنه؛ همچنین خطر جدایی از افرادی که به ما علاقه دارن رو ایجاد می‌کنه.

با وجود حمایت‌های خانواده و دوستان، پذیرش این احساسات سخته؛ حالا تصور کن که همه رو پس بزنی.

عادت غذایی ناسالم

تاحالا تجربه پرخوری عصبی رو داشتی؟

خیلی از ما برای جبران عدم برخورد با احساسات منفیمون از این روش استفاده می‌کنیم و معمولاً هم به سراغ خوراکی‌های شیرین می‌ریم؛ چون شکر افزایش دهنده خلق‌وخوی طبیعیه.

اما مصرف بیش‌ازحد شیرینی‌ها منجر به نتیجه معکوس می‌شه که اغلب اوقات احساسات منفی‌مون رو بیشتر می‌کنه.

سردردهای مکرر

سردردها ممکنه نشون‌دهنده مشکلات جسمی باشن یا می‌تونن ناشی از استرس و تنش باشن؛ همچنین می‌تونن راه بدن برای نشون دادن احساسات مخفی باشن.

دشواری در بیان احساسات

از اون‌جایی که مثبت گرایی سمی، تشویقت می‌کنه تا فقط روی احساسات خوبت متمرکز بشی؛ ممکنه فراموش کنی که چه چیزی باعث احساس منفیت شده؛ ما سعی کردیم اون‌ها رو به مدت طولانی دفن ‌کنیم.

این رفتار به‌ویژه توی مردان شایعه.

از زمانی که بچه بودیم بهمون گفته شده که بیشتر احساسات خودمون رو خفه کنیم (نه فقط احساسات منفیمون بلکه همه احساساتمون) و این به ضرر ماست.

فقط تعدادی احساس قابل قبول برای بیان کردن داریم؛ چیزهایی مثل خوشحالی، گرسنگی،‌ هیجان و از این قبیل احساسات.

بنابراین اکثر احساساتمون رو قورت می‌دیم و توی خودمون می‌ریزیم.

نگه داشتن احساسات منفی، می‌تونه منجر به رفتارهای تکانشی بشه که باعث آسیب‌های جانبی ناخواسته زیادی می‌شن.

ممکنه به هرچیزی واکنش زیادی نشون بدی، عصبانی شدن بی‌مورد یا بی‌اندازه برای چیزهای کوچیک، روش بدنت برای از بین بردن اون احساس فشاری که توی خودش ساخته هست.

از مواجه شدن و رویارویی فرار می‌کنی

زمان‌هایی که وادار به رویارویی با یک موقعیت سخت هستی؛ احساسات منفی که خیلی سخت تلاش کردی اون‌ها رو پنهون کنی شروع می‌کنن مثل حباب بالا میان؛ این موضوع ممکنه باعث طغیان خشم یا گریه بشه.

در هر صورت مسئله‌ای که منجر به این مواجهه و رویارویی شده،‌ حل نمی‌شه؛ به این دلیل که نتونستی افکارت رو بدون اینکه احساسات مخفی‌ت مانع بشن، بیان کنی.

مثبت اندیشی سمی باعث می‌شه که وقتی حالت خوب نیست و ناراحتی احساس کنی ناکافی و ضعیف هستی.

خیلی از افراد نمی‌تونن احساسات غم، افسردگی یا هرچیز منفی‌ای که باعث آسیب‌پذیر بودن اون‌ها می‌شه رو بیان کنن؛ بنابراین اغلب این افراد عصبانی می‌شن (واکنش زیاد) یا کاملاً توی خودشون هستن (منفعل).

قضاوت کردن خودت به خاطر احساس درد، غم، حسادت که همه این‌ها بخشی از تجربه‌های انسانی هستن، منجر به احساسات ثانویه‌ای مثل شرم که خیلی شدیدتر و ناسازگارتره،‌ می‌شه.

تظاهر به خوشحالی، وقتی که احساساتی مثل شرم و خشم داری خیلی سخته.

احساسات، خیلی راحت بخش منطقی مغز ما رو تحت‌تأثیر قرار می‌دن و اغلب اوقات باعث می‌شن طوری رفتار کنیم که بعدها پشیمون بشیم.

این پشیمونی‌ها به تمام احساسات منفی‌ای که تلاش کردیم مخفیشون کنیم اضافه می‌شن و باعث بزرگ‌تر شدنش می‌شن.

نکات مهم

حس کردن احساسات منفی هیچ اشکالی نداره.

نیازی نیست که همیشه خوشحال باشی.

لازم نیست دائماً مثبت‌اندیشی کنی تا بقیه راحت باشن.

اگر با احساسات منفی غیرقابل حلی دست‌وپنجه نرم می‌کنی، بهتره که به دنبال یک درمانگر یا مشاور باشی تا بهت کمک کنن.

به خودت اجازه بده که احساس کنی، هم مثبت و هم منفی.

گاهی خوب نبودن اشکالی نداره این فقط به این معنیه که تو انسانی.

مرتبط:

 

guest
0 دیدگاه ها
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
  • اکسیدو برای بهتر بودن
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
پیمایش به بالا