هیچکس بیدار نمیشه و با خودش بگه: «امروز میخوام کاملاً خودم رو تحقیر کنم و اعتمادبهنفس و عزتنفسم رو ازبین ببرم و زخم عمیقی ایجاد کنم و 20 سال روش بمونم.»؛ پس باید با خودت مهربون باشی و خودت رو ببخشی.
اون اشتباهی که کردی، دانشی رو بهت القا کرد که تو رو از انجام اشتباهات وحشتناکتر نجات میده. تو یاد گرفتی؛ درحالی که بقیه هیچوقت یادنمیگیرن. مهمتر از همه، یک خاطره بد از لحاظ فیزیکی واقعی نیست. این چاقویی نیست که توی بازوت گیرکرده باشه. اون رو به چیزی قدرتمند تبدیل کن.
۴ راه ساده برای اینکه خودت رو دوست داشتهباشی
محققان با استفاده از یک سبد خرید، مطالعهای مهم دربارۀ خودآگاهی انجام دادن.
به پشت سبد چرخی خرید کوچیکی، پتویی وصلکردن. سپس مادرها با بچههاشون وارد شدن.
محققها از بچهها خواستن تا پشت چرخ خرید وایستن، بعد از اون، مامانها از بچههاشون خواستن تا سبد رو بهسمت اونها هل بدن.
بچهها ناامید شدن؛ چون پتو جلوی حرکت رو به جلوشون رو میگرفت.
بعضی از بچهها عصبانی میشدن، بعضیاشون به اطراف چرخ خرید نگاه میکردن تا بفهمن مشکل چیه، حتی یکیشون از ناامیدی سوار چرخ خرید شد.
بعضیاشونم این مشکل رو حل کردن.
یکی پتو رو جمع کرد و هل داد، یکیشون رفت جلوی چرخ خرید و اون رو به طرف مامانش کشید.
یک وجه مشترک بین همۀ بچه هایی که مشکل رو حل کردن، این بود که این بچهها 16 ماهه یا بالاتر بودن. محققها فهمیدن که این اولین نقطهای هست که ما باید خوداگاهیمون رو توسعه بدیم.
از اینجا، خوداگاهی قراره زندگی ما رو آسونتر و کارآمدتر بکنه و اینطور هم میشه، اما منبع درد و پشیمونی بزرگ هم میشه.
این پارادوکس به دلیل اینه که: با زیادشدن خودآگاهی، اشتباهات کمتری مرتکب میشیم، اما به دلیل اشتباهات گذشته، خودمون رو بیشتر شکنجه میکنیم.
ثابت شده که خودآگاهی بیشتر باعث ناراحتی روانی بیشتر میشه.
حتی به توانایی اجتماعی ما آسیب میزنه. ما اشتباهات رو از قبل وقوع پیشبینی میکنیم و از تعامل کاملاً دوری میکنیم.
یک راه ساده وجود داره.
ترفند حل نفرت از خودت
به بدترین خاطرات خودت نگاه کن. اون خاطرهای که صورتت رو مثل یک پاکت چیپس خالی چروک کرده.
اون شخص، خود فعلیت نیست. این کسی هست که تو بهتر از اونی. دردی که احساس میکنی نشونه رشدته. تو نباید احساس شرم کنی، باید احساس غرور کنی.
تو عاقلتر، باهوشتر و آمادهتر برای حرکت توی جهانی.
اون اشتباهی که کردی، دانشی رو بهت القا کرد که تو رو از انجام اشتباهات وحشتناکتر نجات میده. تو یاد گرفتی؛ درحالی که بقیه هیچوقت یاد نمیگیرن.
مهمتر از همه، یک خاطره بد از لحاظ فیزیکی واقعی نیست. این چاقویی نیست که توی بازوت گیر کرده باشه. اون رو به چیزی قدرتمند تبدیل کن.
میتونی خودت رو ببخشی؟
تجربه خودم:
من توی بیشتر عمرم با خودم بیرحمانه رفتار کردم و فکر میکردم سزاوار نیستم خودم رو ببخشم.
حتی نمیتونم نصف مطالبی رو که منتشر کردم، دوباره بخونم. محتوایی که قبلاً بهش افتخار میکردم به منبع شرم تبدیل میشه.
وقتی خودمون رو درگیر گذشته میکنیم، اغلب فریاد میزنیم تا فکر رو قطع کنیم ( بسه یا کافیه). این مداخلهای مؤثره؛ چون ما آگاهیم که داریم خودمون رو قربانی میکنیم.
این فقط نیمی از راه حله.
نیمه دوم اینه که تو یک عبارت دلسوزانه تر، یه چیز مثبت، به خودت بگی:
تو هنوز عاشقی، تو بزرگ شدی.
با این کار، وابستگی عاطفی اون خاطره رو دوباره پیوند میزنی.
بهجای احساس شرم، پشیمونی و خستگی، احساس خوب و خوشحالی میکنی. شبها به دلیل پشیمونیهای گذشته بیدار نمیمونی.
من به این درک بزرگ رسیدم: وقتی صحبت از اطرافیانم میاد وسط، حتی وقتی کار وحشتناکی انجام داده باشن، میتونم ببخشم
با این حال نمیتونم خودم رو به خاطر جزئیترین چیزها ببخشم.
یک درمانگر به من یاد داد که مردم به یادآوری نیاز دارن که: «تو با اطلاعاتی که داشتی، بهترین کاری رو که میتونستی رو انجام دادی.»
بهجای نتیجه روی نیت تمرکز کن
هیچکس وقتی صبح بیدار میشه با خودش نمیگه: «امروز میخوام کاملاً خودم رو تحقیر کنم و زخم عمیقی رو ایجاد کنم و 20 سال روش بمونم.»
این مکانیسم طبیعی رو درک کن
مغز ما با میل به حقیقت مطلق نیاز داره که روی هرچیزی برچسب ملموس بزنه. به همین دلیله که خیلی از مردم با نواحی ظریف و خاکستری دست وپنجه نرم می کنن ( جایی که مرز بین درست و غلط تشخیص داده نمیشه).
این رو با سوگیری منفی ذاتیمون ترکیب کن (احساسات منفی قدرت بیشتری دارن) و صدای درونی ما مثل قطار به صدا درمیاد:
اون هیچوقت تو رو دوست نداشته. چرا موندی احمق؟
چطور تونستی این رو بهش بگی؟
تو به اندازهٔ کافی باهوش نیستی که موفق بشی. خودت رو اذیت نکن.
متأسفانه این مونولوگهای درونی ما اغلب از این سرچشمه میگیره که والدینمون ما رو توی دوران کودکیمون به شدت سرزنش میکردن (فریاد زدن، صدا زدن و سرزنش کردن ما)، ما اون «صدای والدین» رو درونی میکنیم.
فقط بدون که تنها نیستی. منتقد درونی تو یکی از انسانیترین چیزهای توست.
به همین دلیل هست که اتاقهای انتظار توی دفاتر روانشناسان در سراسر جهان پره. مردم نمیتونن اون رو خاموش کنن.
این واقعیت به روشی انحرافی باعث آرامش میشه: بیشتر مردم اونقدر درگیر زندگی کردن با نورهای کمرنگ خودشون هستن که نمیتونن بهت توجه کنن.
4 راه برای دوستداشتن خودت:
- بپذیر که درد، راه تشخیص رشده. هرچی درد بیشتر، رشد بیشتر
- دومینویی از افکار منفی رو با یک فرمان صوتی قطع کن
- نیت رو به خاطر بسپار نه عمل رو
- تو سزاوار مهربونیهایی که به بقیه می کنی،هستی؛ خودت رو ببخش.
مرتبط:
- ما معمولا کارهایی رو برعهده میگیریم که باعث ایجاد احساس فشار میشن و اغلب اوقات حتی متوجه نمیشیم که در مورد چه چیزهایی احساس فشار میکنیم… ادامه ی مطلب در مقاله ی “فشار رو از روی خودت بردار”
- اکثر مردم حقایق تلخ زندگی رو نادیده میگیرن و از مشکلات دوری میکنن. اولش شاید آسون باشه اما در نهایت منجر به یه زندگی تکراری و بی فرجام میشه…ادامه ی مطلب در مقاله ی “پذیرفتن 9 حقیقت تلخ برای زندگی بهتر”
- اهمیت دادن به افکار بقیه باعث کم شدن اعتماد به نفس و رو به رو نشدن با خواسته هامون میشه. ما حتی به فکر افراد غریبه ی توی اینترنت اهمیت میدیم…ادامه ی مطلب در مقاله ی “افکار بقیه مال خودشون“
- یکی از قشنگی های تجربیات انسان اینه: فرقی نداره که چند سالته یا درحال حاضر چقدر تجربه داری. زندگی همیشه یه تجربه ی جدید داره که بهت نشون بده… ادامه ی مطلب در مقاله ی “8 درس زندگی”