خوشبینی و بدبینی تدافعی
افراد خوش بین اون دسته از افرادی هستن که همیشه نیمه پر لیوان رو می بینن.
اون نوعی که خیلی سریع یک آسیب یا شکست رو به فرصت یا درهای باز تبدیل می کنن.
آدم هایی که حتی استرس رو به عنوان فرصتی برای قدر دونستن اون ایده میبینن به این صورت که براشون چیزی وجود داره که ارزش استرس داشتن رو در ابتدا داره.
در مقایسه با این افراد، یه سری افراد بدبین داریم که همیشه روزهاشون رو با انتظار بهترینها سپری نمیکنن.
تصور نمیکنن که ممکنه افراد نیت خوب داشته باشن، باورندارن که با یک ذهنیت مثبت و یه فنجان چای میتونن هر مانعی رو پشت سر بذارن؛ بهجاش ذهنیتی دارن که تصور میکنن که چجوری حتی بهترین فرصتها، میتونن اشتباه پیش برن؛ حتی افرادی که خوب هستن میتونن خطرناک بشن و احتمالا توی همه مسائل منتظر جنبه منفی مسائل هستن؛ قسمتهایی که بعد از «اما-ولی» میان.
معمولاً ما خوش بینی رو به عنوان سالمترین و ایدئال ترین روش برای حرکت توی زندگی میدونیم.
البته که هیچ شکی وجود نداره که خوشبینی برای ما خوبه.
اما اگر این تنها راه برای جهتدهی در زندگی و حفظ سلامتی نباشه، چی؟
اگر بدبینی مزایای خودش رو داشته باشه تا به تجربههای انسانی ما کمک کنه، چی؟
من در مورد اون نوع خیلی شدید بدبینی صحبت نمیکنم (اونی که احتمالاً فرد افسرده تشخیص داده میشه تا بدبین)؛ موافق این هم نیستم که همه باید با این فکر زندگی کنیم که بقیه دنبال ما هستن تا به ما آسیب بزنن.
من در مورد نوع استراتژیک بدبینی که به عنوان بدبینی تدافعی شناخته می شه، صحبت می کنم.
تحقیقات نشون داده که این نوع از بدبینی میتونه گاهی راهی سالم و موفق برای حرکت توی زندگی باشه.
حالا اینجا بدبینی تدافعی رو تعریف می کنیم:
بدبینی تدافعی مکانیزمی هست که با این استراتژی فرد، باوجود شواهدی که از موفقیتهای قبلیش داره، عملکرد ضعیف آینده رو پیشبینی میکنه.
این پیشبینیهای منفی به افراد بدبین دفاعی، کمک میکنه تا اضطراب خودشون رو کاهش بدن و بتونن برای جلوگیری از عملکرد ضعیف برنامهریزی کنن.
جنبههای مثبت تفکر منفی
اگرها-ولیها-چراها
اینها به مبارزه با اضطراب کمک میکنن.
بدبینها خیلی بهتر و بیشتر از افراد خوشبین میتونن مشکلات و دامهای احتمالی رو که توی تمام سناریوهای آینده هست، تصور کند.
پیشبینیهای منفی ذهن ما به طور طبیعی اتفاق میفته و به این فکر میکنه که بعد از «اگرها» چی پیش میاد. برخلاف افراد خوشبین، که باور دارن همه چیز در نهایت خوب خواهد شد.
افراد بدبین اونایی هستن که برای شرایط استرسزا پلنهایB دارن.
اونها معمولاً اقدامات پیشگیرانه رو به اقدامات واکنشی ترجیح میدن.
البته که این به این دلیل نیست که این افراد میخوان یا آرزو میکنن که بدترین اتفاقات رخ بدن؛ بلکه این فقط به این معنیه که برای تمام نتایج ممکن برنامه ریزی میکنن تا بتونن توی اون وضعیت آرامش خودشون رو حفظ کنن و آمادگی برای هر چیزی رو داشته باشن.
فکر کردن و صحبت کردن درباره چیزها، روشی برای مدیریت اضطرابه.
تجربیات ناشناخته
مثلاً وقتی سفر میری میتونی به صورت پیشفرض در نظر بگیری که پرواز تاخیر داره و ممکنه که یک ساعت معطل بشی؛ که تو توی این شرایط احتمالاً برای خودت یه کتاب خوب برای خوندن برمیداری، کفشهای راحت پات میکنی و خوراکیهایی توی کیفت میذاری و دیگه مهم نیست که سفرت کوتاه باشه یا طولانی.
از اونجایی که از قبل خودت رو برای یک روز طولانی آماده کردی، دنیات به هم نمیریزه؛ همینطور مجبور نیستی که از حلقههای ذهنیت عبور کنی تا یک موقعیت بد رو به طور مثبت، بازآفرینی کنی.
همچنین توی این موارد وقتی که پرواز آرومه و به موقع فرود میای، احتمالاً سپاسگزاری.
انتظار بدترین اتفاق نباید توانایی تو رو توی ارزشگذاری اونچیزی که خوب هست، کاهش بده.
اگر برای زمانی که همه چی خراب میشه و به مشورت نیاز داشتی، بهتره که از یک بدبین کمک بخوای، نه از یک خوشبین.
میدونی انسانها ناقص و قادر به هرکاری هستن.
معمولاً افراد خوشبین اینجوری میگن که: «سعی کن خوبی رو توی همه افراد ببینی.»
این افراد نقاط ضعف و کاستیهای آشکار گذشته آدمها چشم پوشی می کنن و فرض میکنن که نیت همه خوبه، حتی وقتی که واقعا این طور نیست.
از طرف دیگه، افراد بد بین دفاعی، دیگران را با یک شک و تردیدم سالم نگاه می کنن و قبول دارن که آدم ها پیچیده هستن و گذشته ناشناختهای دارن که با خودشون حمل میکنن و ما نمیتونیم به درستی کارها و رفتارهای اونها رو محاسبه کنیم.
افراد بدبین تلاش نمیکنن خوبی رو توی همه ببینن و این فقط کار یک عقل سلیم هست.
مردم می تونن قهرمان یا شرور باشن؛ حتی ممکنه توی یک روز هر دوی اینها باشن.
اینکه ما فکر کنیم همه درون خوبی دارن یا از نظر قلبی خوب هستن، ما رو به یک فرد بهتر تبدیل نمیکنه.
درواقع عاقلانه تر و همچنین ایمنتر اینه که بدونیم و قبول کنیم، طبیعت انسان اینه که میتونه غیر قابل پیش بینی باشه.
گاهی اوقات فرشته هستن و گاهی وقتها شیطان؛ اما در اغلب اوقات یه جایی بین این دو هستن.
حقیقت و آگاهی
استفاده از «اما-اگر» رو پیشنهاد میکنیم.
افراد بدبین مثل افراد خوشبین میدونن که زندگی برای جشن گرفتن موفقیتها، پیروزیها هست، اما همچنین قبول دارن که زندگی درد و تروما هم داره.
این افراد از وارد شدن به فضاهای تاریک ذهنیشون نمیترسن و میدونن که همیشه نمیتونن بهترین عملکردشون رو پیش ببرن.
نوسانات خلقی و تغییرات عاطفی خودشون رو در طول زندگی حتی لحظه به لحظه میپذیرن و به موقع برای حلش اقدام میکنن.
تطابق و عادت
انتخاب زندگی با اندیشه مثبت، به معنای تغییر مداوم و تطبیق با اتفاقاتی هست که میفته.
این موضوع میتونه خیلی از چیزهایی رو که نباید عادی یا قابل قبول باشن رو به چیزهای عادی و قابل قبول تبدیل کنه.
مثلاً ممکنه که یه فرد خوش بین داخل ساختمون در حال سوختن نشسته باشه و قهوهش رو بخوره و بگه که همه چیز خوبه.
افراد خوشبین ممکنه خیلی راحت شروع به پذیرفتن چیزهای غیرقابل قبول کنن.
ممکنه چشم خودشون رو روی نشونه ها و پرچمهای قرمز ببندن که یک بدبین هیچ وقت اونها رو از دست نمیده.
پایان خوشبینانه
به جای اینکه بدبینها و خوشبینها رو به عنوان متضادهای طبیعی یا حتی دشمنان همدیگه ببینیم که توی اون یکیشون باید درست و یکیشون اشتباه باشه؛ باید اونها را به عنوان دو نیمه از یک کل نگاه ببینیم.
تعادل بین خوشبینی و بدبینی تدافعی مورد نیاز مسیر و روش درسته.
مرتبط:
- اگر میخوای در مورد بعضی از پرچمهای قرمز روابط و عدم بلوغ عاطفی اطلاعاتی داشته باشی، مقاله «عدم بلوغ عاطفی» اکسیدو رو مطالعه کن.
- هرچه بیشتر روی اون چیزی که نداری تمرکز کنی، احساس پوچی بیشتری میکنی؛ چون این کار همون دستوپا زدن توی کمبودهاته، پس راه حل چیه؟ مقاله «جلوگیری از چرخه میل و ملال» اکسیدو رو مطالعه کن